پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
10 سخن گابریل گارسیا مارکز1
نوشته شده در سه شنبه 17 شهريور 1394
بازدید : 164
نویسنده : محمد مهدی بهرامی

توجه:لطفا برای حمایت از ما اینجا را کلیک کرده

 

ودر پنجره ای که باز میشود 15 ثانیه صبر کنید

  

سپس گزینه یه رد کردن تبلیغات را در بالای صفحه بزنید

 

بعدپنجره ی باز شده را ببندید.15 ثانیه

 

وقت شمارا نمیگیرد.متشکرم.

انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین بنگرد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد. گابریل گارسیا مارکز

 

 رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم گابریل گارسیا مارکز

 

ترسوی حقیقی از پرواز نمیترسد ،بلکه آن کس که با ترس پرواز را یاد میگیرد ، ترسو است .گابریل گارسیا مارکز

 

مرگ از پیری نمی آید ، بلکه با فراموشی می آید !گابریل گارسیا مارکز

 

برای عشق مبارزه کن ولی هرگز گدایی نکن.گابریل گارسیا مارکز

 

دوستت دارم نه بخاطر شخصیت تو، بلکه بخاطر شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم. گابریل گارسیا مارکز

 

 اگر کسی آنطور که میخواهی دوستت ندارد، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. گابریل گارسیا مارکز

 

دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند. گابریل گارسیا مارکز

 

بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید. گابریل گارسیا مارکز

 

هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز


:: موضوعات مرتبط: گابریل گارسیا مارکز , 10سخن1 , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای گابریل گارسیا مارکز , ,



معرفی رمان صدسال تنهایی
نوشته شده در سه شنبه 17 شهريور 1394
بازدید : 452
نویسنده : محمد مهدی بهرامی

توجه:لطفا برای حمایت از ما اینجا را کلیک کرده

 

ودر پنجره ای که باز میشود 15 ثانیه صبر کنید

  

سپس گزینه یه رد کردن تبلیغات را در بالای صفحه بزنید

 

بعدپنجره ی باز شده را ببندید.15 ثانیه

 

وقت شمارا نمیگیرد.متشکرم.

“صد سال تنهایی” عنوان رمانی به زبان اسپانیایی نوشته نویسنده مشهور “گابریل گارسیا مارکز”  است که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد.
این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به ۲۷ زبان دنیا ترجمه شد .
“صد سال تنهایی” حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار “گابریل گارسیا مارکز” است که به گفته ی خود در تمام این ۱۵ ماه خود را در خانه حبس کرده بوده است!
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود.داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است.مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها می افزاید.


:: موضوعات مرتبط: گابریل گارسیا مارکز , معرفی رمان صد سال تنهایی , ,



زندگی نامه گابریل گارسیا مارکز
نوشته شده در سه شنبه 17 شهريور 1394
بازدید : 198
نویسنده : محمد مهدی بهرامی

توجه:لطفا برای حمایت از ما اینجا را کلیک کرده

 

ودر پنجره ای که باز میشود 15 ثانیه صبر کنید

  

سپس گزینه یه رد کردن تبلیغات را در بالای صفحه بزنید

 

بعدپنجره ی باز شده را ببندید.15 ثانیه

 

وقت شمارا نمیگیرد.متشکرم.

 

گابریل گارسیا مارکز(به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez )، بزرگترين نويسنده کلمبيا و نام‌آورترين نويسنده جهان و برنده جايزه ادبي نوبل سال 1982، در ششم ماه مارس 1928 ميلادي در دهکده آراکاتاکا در منطقه سانتامارياي کلمبيا متولد شد و تا سن هشت سالگي در اين دهکده نزد مادربزرگش زندگي ‌کرد.در سال 1935 به قصد زندگي با والدينش به شهر بارانکيا رفت و تحصيلات ابتدايي خويش را در مدرسه سيمون بوليوار به اتمام رساند 
در سال 1941 اولین نوشته هایش در روزنامه‌ای به نام خوونتود (Juventude) که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود ، منتشر شد.تحصیلات دبیرستانی او با وقفه روبه‌رو گشت و مارکر ، یک سال به سوکو رفت.در سال 1943 پس از پایان سال تحصیلی ، ساحل آتلانتیک را جهت رفتن به بوگوتا ترک کرد ودر این شهر در کنکوری جهت گرفتن بورسیه شرکت کرد.
گارسیا مارکز در آن روزگار که در دبیرستان زیپاکوئیرا به تحصیل مشغول بود ، با انتشار مجله ای به نام لیتراتورا قدرت ادبی خویش را به سایر همکلاسیهایش بازشناساند ، ولی متاسفانه نشریه فوق بعد از یک شماره توقیف شد.
در سال 1947 مارکز تحصیل در رشته حقوق را در دانشگاه بوگوتا آغاز کرد.بی آن که نوشته ای را منتشر کند، مسئولیت ضمیمه دانشگاهی مجله هفتگی رازون را به عهده گرفت و با پیلینو مندوزا و کامیلو تورس آشنا شد.
در سپتامبر همان سال ، اولین نوول خود را در ضمیمه ادبی ال اسپکتادو منتشر کرد و در ماه دسامبر ، مارکز امتحانات سال اول حقوق را گذراند.
در ژانویه سال 1950 ، گارسیا مارکز مقله نویس روزنامه ال ارالدوی بارانکیا شد.
نوشتن کتاب "برگ‌ریزان" را همان سال اغاز کرد.
در سال 1951 ، مارکز به کارتاخنا ، جایی که والدینش در آن مستقر شده بودند ، برگشت.
اما در سال 1952 ، دوباره به بارانکیا برگشت و دست‌نویس برگ‌ریزان به انتشارات لوسادای بوینس آیرس داد ، اما رد شد.با این حال او همچنان به خواندن ،سیر و سفر کردن و نوشتن و نوشتن ادامه دادو سرانجام در سال 1955 کتاب برگ ریزان منتشر شد.
در ژانویه سال 1957 ، مارکز نوشتن "کسی به سرهنگ تامه نمی نویسد" را تمام کرد. در ماه مه همراه مندوزا به آلمان شرقی رفت.در ژوئیه ، باز به همراه پلینیو مندوزا ، به شوروی سفر کرد و از آنجا ، به مجارستان رفت در ماه اکتبر ، به پاریس برگشت و گزارشی طولانی درباره ممالک بلوک شرق نوشت.
مارکز در مارس 1958 ، در جریان یک سفر کوتاه به کلمبیا ، با نامزدش مرسدس بارکاپاردو ازدواج کرد.در همان سال سردبیر مجله ونزوئلا گرافیکا شدوکتاب"کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد" را منتشر کرد.همچنین بسیاری از قصه های کتاب مراسم تدفین مادربزرگ . رمان ساعت شوم را به پایان رساند.
در آوریل 1961 ،"کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد" مجددا چاپ شد.در همین سال به مکزیک رفت و با زن و فرزند دو ساله‌اش زندگی کرد.برایفیلمهای سینمایی فیلمنامه نوشت.همچنین دستنویس داستان ساعت شوم را به مسابقه ملی رمان که در بوگوتا توسط شرکت نفت اسو ترتیب یافته ، فرستاد و جایزه اول آن را از آن خود کرد.
در سال 1962 کتاب"کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد" وی در مکزیک منتشر شد.همچنین ترجمه همان کتاب در پاریس.اولین روایت پاییز پدرسالار را هم در همین سال نوشت.در سال 1965 ، نوشتن صد سال تنهایی ، را آغاز کردو در آوریل 1968 ، صد سال تنهایی در بوینس آیرس منتشر شدو به موفقیتی فوری و چشمگیر رسید طوری که کتاب به طور مداوم تجدید چاپ می‌شد.
در سال 1969 ، صد سال تنهایی ، جایزه فرانسوی بهترین کتاب خارجی را نصیب خود کرد.
در سال 1970 در بارسلون سرگذشت یک غریق چاپ شد.مارکز پس لز اینکه پست "سفیر" بودن در بارسلون را رد کرد ، به سفر طولانی در کشورهای کاراییب پرداخت.
انتشار نوول های کتاب داستان غم‌انگیز و باورنکردنی ارندییرای ساده‌دل و مادربزرگ سنگ‌دلش ، باعث شد که جایزه رومولوگایه‌گوس را در مورد بهترین رمان به دست آورد.
در سال 1976 ، پاییز پدرسالار منتشر شد.
در فوریه سال 1981 ، اولین مجموعه آثار روزنامه نگاری‌اش در بارسلون چاپ شد.در ماه مارس همان سال ارتش کلمبیا او را تهدید کرد فورا کشورش را ترک کند و او هم ناچار به مکزیک بازگشت.
در سال 1982 ، کتاب چشمان آبی رنگ سگ را منتشر کرد و نیز در همین سال موفق به اخذ جایزه ادبی نوبل گردید.
کتاب عشق سالهای وبا را در 1986 منتشر کرد.
انتشار کتاب ژنرال در هزار توی خویش در سال 1989 در سطح جهانی جنجال آفرید.
در 1992 ، کتاب از عشق و شیاطین دیگر ،1996انتشار پرونده یک گروگانگیری ، 1998 کارگاه سناریو نویسی و فرهنگ جامع اصطلاحات آمریکای لاتین،1999 سرزمین کودکان و برای آزادی و در سال 2000 دو عنوان کتاب به نام یاداشت‌ها و خانه بزرگ از او منتشر شد.
تا همین اواخر ، مارکز با همسر ، دو فرزند ، عروس و نوه شش‌ساله‌اش در شهر نیومکزیکو زندگی می‌کردند ، اما با وخامت اوضاع جسمانی و سرطان روبه‌پیشرفت ،همچنین با احساس نزدیکی مرگ ، به سرزمین خود بوگوتا رفت.از چندی پیش ، عنوان بزرگ‌ترین مرد و مرد سال 1999 آمریکای لاتین رسما به وی داده شد.
آخرین کتابی که از مارکز در ایران چاپ شد"زیستن برای بازگفتن" بود.

در میان آثار گوناگون مارکز ،صد سال تنهایی ، پاییز پدر سالار ، عشق در سالهای وبا ، کسی برای سرهنگ نامه نمی نویسد و ژنرال در هزارتوهای خود ، اهمیت و ارزش ویژه‌ای دارند


:: موضوعات مرتبط: گابریل گارسیا مارکز , زندگی نامه , ,
:: برچسب‌ها: زندگی نامه گابریل گارسیا مارکز , ,



صفحه قبل 1 صفحه بعد